ما و راه دشوار آزادی؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی
ما و راه دشوار آزادی؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی

دکتر امیر کشتگر- عضو هیأت علمی پژوهشکده شورای نگهبان

برخی مفاهیم از چنان قدرتی برای ترغیب و برانگیختگی­ برخوردارند که به صِرف استعمال، عواطف و افکار را به هیجان وامیدارند و گاهاً اذهان بدون تتبع در مورد و موضوع استعمال، بدان متمایل می­گردند. مفهوم «آزادی» به حسب کارکردهای اجتماعی و بعضاً سودگرانه سیاسی از چنین خصیصه­‌ای برخوردار است. تلاش رسانه­‌های جریان اصلی جهان برای اطلاق واژه «آزادی­بخش» به گروه­‌های شورشی و گاهاً تروریستی؛ و برعکس استعمال واژگان نقیضِ آزادی به گروه­‌های ملی ضد استعمار، به وضوح از این مدعا حکایت می­کند که آنها از حس فروتنی و کُرنش مردمان در برابر این مفهوم مطلع­‌اند و درصددند از جذبه و ملاحت آن برای هدایت، بلکه تسلط بر افکار عمومی جهان بهره جویند. اما آنچه در این یادداشت خواهد گذشت عبور از مشهورات مطرح در این باب و تأملی مختصر و گذرا «از ما و راه دشوار آزادی از مشروطه تا انقلاب اسلامی» است.

* آزادی در آستانه تجدد؛ تأملی در تجربه ناتمام مشروطه
رویکرد تهاجمی و غافلگیرانه غرب مدرن در ترویجِ جهت­دارِ مفاهیم حیاتی و تعیین‌­کننده چون آزادی آن گاه که دستمایه طبقه‌ی نوظهور منورالفکران گردید هرگونه امکانی را برای تعیین نسبتی بخردانه و راهگشا در زیست سیاسی اجتماعی سلب نمود و بجای اینکه فرصتی فراهم شود که مردمان جامعه سیاسیِ ایران با تأمل در «چیستی آزادی»، «چرایی آزادی»، «چارچوب آزادی»، «نسبت آزادی انسان با مسئولیت او»، «قیود آزادی» و «مناسبات آزادی با قدرت سیاسی و دیگر مسائل» به تفکر، تفاهم و ساماندهی حیات اجتماعی­‌شان مبادرت ورزند علایق و اغراض خود را در لفافه و غشای این مفهوم پی گرفتند.

حضرت آیت‌­الله خامنه‌­ای در سال ۱۳۹۱ در نشست اندیشه‌­های راهبردی پیرامون مسئله «آزادی» این عارضه تاریخی را به خوبی روایت نموده و اشاره داشته‌­اند: «تا قبل از مشروطیت، ما یک موقعیتی از آن قبیل که یک موج فکری ایجاد کند تا به فکر مقوله‌ای مثل آزادی بیفتیم، نداشتیم. مشروطیت فرصت خیلی خوبی بود. مشروطیت حادثه‌ی بزرگی بود، به طور مستقیم مرتبط هم بود با مسئله‌ی آزادی؛ لذا جای این داشت که این دریاچه‌ی آرام فکر علمی ما را - چه در حوزه‌های روحانی، چه در غیر روحانی - برآشوبد؛ یک طوفانی به وجود بیاورد و یک کاری انجام دهد؛ کمااینکه کرد. تفکرات مربوط به آزادی آمد مطرح شد، منتها یک نقیصه‌ی بزرگی وجود داشت که این نقیصه نگذاشت ما به آن راه درست در این تفکر بیفتیم و در آن راه پیش برویم؛ آن نقیصه عبارت از این بود که از چند سال قبل از مشروطه - شاید از دو سه دهه‌ی قبل از مشروطه - تفکرات غربی بتدریج به وسیله‌ی عوامل اشرافی، شاهزاده‌ها و عوامل سلطنت، داخل ذهن یک مجموعه‌ای از روشنفکران راه باز کرده بود.»

در مقام تحلیل تاریخی این روایت باید اشاره داشت که رنسانس امکانی را برای انسان غربی پدید آورد تا بتواند به نحوی نو و یکپارچه خود را بازیابی و بازخوانی نماید و متناسب با این بازنگری، وضع تاریخی جدیدی را ترسیم کند که تأثیر آن به غرب جغرافیایی متوقف نماند و دیگر جوامع و انسان­‌ها تابع تأثیر این «خودِ جدیدِ انسانِ غربی» گردیدند؛ ثمره این مهم ایجاد عهدی جدید موسوم به «دوران مدرنیته غربی» بود که به بسط تمدنیِ نظرگاهی مبتنی بر اومانیسم و سکولاریسم انجامید.

علّت اصلی درماندگیِ تاریخی ما در برابر این تحول را می­توان اینگونه تحلیل نمود که مدخلیت یافتن غرب در جوامعی چون ایران از وجه نظر تماس علمی و فرهنگی نبود تا بتوان ظرفیت­‌های فرهنگی و علمی را در مقابل آن به صف­‌آرایی و ارزیابی نشاند بلکه این مواجهه با رویکرد سیاسی و توأم با قدرت مادی بود که در سایه سیاست استعماری دُوَل مغرب زمین صورت پذیرفت و معادله خاصی را بر جوامع غیر غربی حاکم ساخت. (۱) مهم­ترین ابزار تحقق این مهم عنصر «منورالفکر» بود و او کسی بودکه ایدئولوژی‌­های غربی را بدون توجه به اینکه متکی بر جهان‌­بینی خاصی است و فارغ از شرایط تاریخی تحقق آن مضامین، در جامعه ترویج و تحمیل نمودند. (۲)

«آزادی» از جمله مسائلی بود که منورالفکر ایرانی با چنین رویکردی به جامعه خود عرضه داشت و با تأکید بر خوانش مطلقاً لیبرال، زمینه گسست فکری و اجتماعی را ایجاد نمود. عمده تأکید منورالفکران ایرانی بر این استدلال استوار بود که تعلقات دینی و اعتقادی موجب اسارت فکری است و شرف آزادی از این رو است که می­توان با رهایی از چنین تعلقاتی در مسیر پیشرفت و ترقی گام نهاد. (۳) بدیهی بود جریان فکری که خود را مسئول صیانت از فرهنگ و سنت دینی و ایمانی جامعه ایران می­شناخت از هضم این معانی اجتناب ورزیده و به تقابل با آن همت می‌­گمارد. همچنان که در رساله موسوم به «تذکره الغافل» آزادی، اصل مؤذی خوانده و اینچنین استدلال شد که «قوام اسلام به عبودیت است نه به آزادی». و اینگونه برای سالیان متمادی، عبودیت و ایمان الهی از یک طرف و آزادی و حق انسانی در سوی دیگر به دوگانه اصلی و غالبِ جریانات فکری ایران مبدل شد.

* از نفی تا اثبات؛ انقلاب اسلامی و بازسازی مفهوم آزادی
با حدوث انقلاب اسلامی امکان­‌های جدیدی برای ترمیم گسستگی ناشی از مواجه‌­ی شتابزده با مظاهر تمدنی غرب مدرن فراهم شد و در فقره آزادی، زمینه برای عبور از دوگانه فوق‌­الذکر بیش از هر زمانی ایجاد گردید. حادثه انقلاب اسلامی از دو موضع به این مواجهه را سامان بخشید: اولاً، «جرح رویکرد انفعالی و تقلیدی منورالفکران و تجددمآبان» و اتخاذ رویکردی نقادانه و فعال در برابر انگاره‌­های مدرن. ثانیاً، «تعدیل قاعده­‌مند مشی سنت­‌گرایان و شرع­‌خواهان با تأکید بر دو عنصر زمان مکان در اجتهاد» تا از مجرای آن امکان پاسخ به پرسش­‌ها و مسائل جدید جامعه اسلامی بر اساس منابع دینی فراهم گردد.

در توضیح محور نخست می­توان اشاره داشت انقلاب اسلامی مبتنی بر هویت اعتراضی که نسبت به استیلای فرهنگی و تمدنی غرب در شئون مختلف داشت طرح پرسش از حقیقت آزادی را درانداخت. مسئله غیرقابل انکار این است که حقیقت آزادی در زمانه ما به دلیل سیطره و سلطه رسانه‌­ای غرب، نهان شده و مردمان کمتر مجال چنین تأملی را یافته‌­اند و به راحتی پذیرای آن قرائتی گردیده­‌اند که در هیاهوی رسانه­‌ها ترویج و تبلیغ می­شود.

مهم­ترین رهیافت انقلاب اسلامی در این بُعد، این تذکار است که قرائت و خوانش لیبرال از آزادی تنها قرائت و صورت از آزادی نیست؛ چرا که چنین قرائتی به دلیل ماهیت نفسانیت­‌مدارانه و سوبژکیتویته‌­اش انسان را به ابتلا به انواع رذائل اخلاقی و از خود بیگانگی و در نهایت خفقان روحی و ذهنی دچار می­کند؛ از این­‌رو سالیانی است برای رهایی از بحران­‌های برآمده از آزادی لیبرالی، ایده «گریز از آزادی» توسط نظریه­‌پردازان غربی مطرح شده است. (۴)

پرسش از بنیاد لیبرال آزادی در دوران معاصر و مشهورزدایی از واقعیت مکنون آن، تنها ثمره انقلاب اسلامی نبود؛ بلکه به حسب رویکرد احیاگری دینی حضرت امام خمینی رحمه‌الله در ساحت روابط اجتماعی و انسانی، به ظرفیت «اسلام» به مثابه یک نظام فکری و اندیشه­‌ای مغفول، توجه جدی صورت گرفت. برخلاف رنسانس که با طرح ایده باطل خدامردگی انسان را به جای خداوند نشاند و تلقی خود را از آزادی بر این مبنا استوار ساخت، انقلاب اسلامی امکان آزادی را با ابتنای بر خداباوری و اندیشه توحیدی مطرح ساخت. این تحول در مبنا، موجد تبدّل در ماهیت آزادی می­گردد؛ توضیح اینکه در آزادی لیبرالی «میل‌گرایی»، محرک انسان برای انتخاب او محسوب می­شود و در آزادی اسلامی، «کمال‌­گرایی» انسان، قلمروی انتخاب‌های او را تعیین می­کند. آزادی در این چارچوب محدود به تمایلات مادی انسان نیست بلکه مبتنی بر جامعِ حقیقت مادی و روحانی انسان و در تناسب با نیازها و اقتضائات رشد و کمال او مورد توجه است.

تلاش اولیه جهت تبلور این انفتاح معنایی در خصوص مفهوم آزادی را در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می­توان دریافت؛ تا جایی که در مقدمه این سند حقوقی، تضمین آزادی مردم، به­‌عنوان یکی از اهداف وضع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر شمرده شده است. (۵) بر همین اساس در فصول مختلف از این قانون جهات مختلف تضمین آزادی در ابعاد سلبی و ایجابی مورد توجه قرار گرفته است. تأکید بر «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» در بند ۶ از اصل دوم و همچنین اشاره به «محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی» و «تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون» در بند ۶ و ۷ اصل سوم، مفادی هستند که به صراحت بر این معنا دلالت دارند. در اصل نهم نیز تأکید شده است «...هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند». به علاوه در فصل سوم که شامل اصول ۱۹ تا ۴۲ می­باشد طیفی از حقوق و آزادی‌های اساسی شناسایی شده که هر یک بخشی از حقوق و آزادی­‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و قضایی مردم را تضمین نموده است.

* تعالی آزادی در مرحله دوم انقلاب اسلامی
لازم به توجه است که این تلاش قانونگذار اساسی، بارقه‌­هایی از معنایی است که انقلاب اسلامی با ابتنای بر ایمان الهی برای ارائه الگویی متعالی و متمایز از آزادی در دوران معاصر ارائه نموده و شایسته است انبساط این الگو در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی و در ساخت نظام سیاسی و جامعه اسلامی مد نظر قرار بگیرد؛ فلذا مستفاد از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و دیگر بیانات رهبر معظم انقلاب در باب مسئله آزادی، راهی که باید در ادامه مسیر طی شود بدین قرار است: اولاً، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم تأکید داشته­‌اند: «جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّت‌های نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود به شدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان به شدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمی­کند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند.» بر این اساس شایسته است در ارتباط با مقوله آزادی دو رویکرد «عدم ایستایی و تحجر» و «التزام به خطوط اصلی انقلاب اسلامی» مورد توجه قرار گیرد.

ثانیاً، رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه گام دوم تصریح داشته­‌اند: «انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان می‌دهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل می­شمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزش‌هایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی‌گیرد.» بر این اساس ضروری است تجربه حکمرانی بیش از ۴۰­ ساله انقلاب اسلامی مورد تحلیل و نقادی شود و وضعیت تضمین و تدارک حقوق و آزادی­های مردم مورد ارزیابی واقع شده و نارسایی‌­های موجود در این باره آسیب­‌شناسی گردد.

ثالثاً، رهبر معظم انقلاب همچنین اشاره داشته‌­اند: «انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.»

ایشان همچنین در بیاناتی در سال ۱۳۹۱ در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی که در آن اختصاصاً به مقوله آزادی پرداخته شد، تأکید نمودند: «ما باید برویم به سمت منظومه‌سازی؛ یعنی قطعات مختلف این پازل را در جای خود بنشانیم، یک ترسیم کامل درست کنیم؛ به این احتیاج داریم. این هم ... کارِ جمعی است و تسلط لازم دارد؛ هم تسلط به منابع اسلامی، هم تسلط به منابع غربی ... ما باید به منابع مراجعه کنیم، برای اینکه بتوانیم آن منظومه‌ی فکری مربوط به آزادی را از مجموع این منابع بگیریم.»

از این بیانات نیز به خوبی می­توان چگونگی و نحوه اتخاذ رویکرد تکاملی پیرامون مسئله آزادی را شناخت و دریافت متفکران انقلاب اسلامی باید بتوانند اندیشه‌­های خود را با تاکید بر «نظریه نظام انقلابی» و «رویکرد منظومه‌­ای» در این ارتباط به کارگیرند.
 
 
نجفی، موسی، نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی، اصفهان، آرما، ۱۳۹۰، ص۱۸.
داوری اردکانی، رضا، عقل و زمانه، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۸۷، ص۱۴۶.
برای مطالعه بیشتر آرای این منورالفکران مراجعه شود آثار: میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان، عبدالرحیم طالبوف تبریزی.
برای مطالعه در این باره، نک: کتاب «گریز از آزادی» اثر اریک فروم، انتشاریافته توسط انتشارات مروارید. در این اثر که نخستین بار در سال ۱۹۴۱ به چاپ رسید انویسنده توضیح می­دهد آزادی لیبرال چه مخاطراتی دارد و چگونه به تمامیت­خواهی و استبداد منجر خواهد شد.
«با توجه به ماهیت این نهضت بزرگ، قانون اساسی تضمین‌‌گر نفی هر گونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‌کند (و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم)».

یک شنبه 09 آذر 1404 (4 روز قبل )
همایش ملی حقوق ملت و آزادی‌های مشروع در منظومه فکری حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی)
با هدف 1- بازخوانی اندیشه‌ و سیره‌ حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در حوزه‌ حقوق ملت و آزادی‌های مشروع 2- ترسیم نظام مطلوب حقوق ملت و آزادی‌های مشروع مبتنی بر اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) 3- تضمین و صیانت از حقوق ملت و آزادی های مشروع و چگونگی ارتقاء آن بر اساس آراء و اندیشه‌های حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) برگزار می‌شود.
مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
پژوهشکده شورای نگهبان