-
1. مفهوم، مبانی و چارچوبهای حقوق ملت و آزادیهای مشروع در نظام جمهوری اسلامی ایران و مقایسه آن با سایر نظامهای حقوقی
-
2. سازکارها و الزامات تأمین و تضمین حقوق ملت و آزادیهای مشروع
-
3. دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق ملت و آزادیهای مشروع
در این نشست که با سخنرانی دکتر میثم فتحی، دکترای فلسفه علم و مدرس سطوح عالی حوزه و دانشگاه، همراه بود، ابعاد تمدنیِ بحث آزادیهای مشروع در چارچوب «تمدن نوین اسلامی» مورد بررسی قرار گرفت.
دکتر فتحی در ابتدای سخنان خود با اشاره به تعاریف مختلف از «تمدن» در میان متفکران معاصر، تمدن را «گستردهترین سطح هویت فرهنگی» دانست و تأکید کرد که تمدن صرفاً یک امر مادی یا تکنیکی نیست، بلکه از دو ساحت مادی و معنوی تشکیل میشود. او با اشاره به دیدگاههایی چون فوکو، شریعتی و دورکیم، گفت: بخشی از تمدن به افزایش رفاه و سطح مصرف و بخشی دیگر به «پالایش معرفت» و «پرورش فضیلت» بازمیگردد؛ همان چیزی که میتوان آن را نرمافزار تمدن نامید.
وی در تحلیل مبنایی خود، مفهومی را با عنوان «ایده هدایتگر تمدن» یا «موتور پیشران تمدن» مطرح کرد و افزود: «هر تمدنی بر پایه یک ایده هدایتگر شکل میگیرد؛ ایدهای که هم خودتعریفی آن تمدن را رقم میزند و هم “دیگریِ تمدنی” را مشخص میکند. مرز تمدنی، همزمان مرز هویت و مرز گفتوگو است؛ و دیگریِ تمدنی الزاماً به معنای دشمن و جنگ نیست، بلکه میتواند عرصه تعامل و گفتوگو نیز باشد.»
فتحی با اشاره به اینکه دین، زبان و اخلاق میتوانند در جایگاه ایده هدایتگر تمدن قرار گیرند، تصریح کرد: «وقتی از تمدن نوین اسلامی سخن میگوییم، یعنی پذیرفتهایم که تمدن اسلامی در گذشتهای تاریخی تحقق یافته و امروز در مرحله بازتولید، بازآفرینی یا احیای آن هستیم؛ و فهم این مرحله بدون توجه به ایده هدایتگر، ممکن نیست.»
او سپس به نقد دیدگاههای ذاتگرایانه درباره تمدن، همچون برخی برداشتها از هانتینگتون، پرداخت و گفت: «اینکه برای تمدنها یک ذات ثابت و غیرقابل تغییر قائل شویم، امروز در حوزه تمدنپژوهی پذیرفته نیست. تمدن نه یک شیء ثابت، بلکه یک فرایند است؛ فرایندی تاریخی، پویا و قابل تشکیک.»
دکتر فتحی در ادامه با طرح مفهوم «حوزه اعتبار تمدنی»، این مفهوم را ناظر به «قدرت اثرگذاری یک تمدن بر دیگر تمدنها از طریق قدرت فرهنگی» دانست و یادآور شد: «در تجربه تمدن اسلامی میبینیم که با وجود افول قدرت نظامی در حمله مغول، این تمدن توانست فرهنگ مهاجمان را در خود جذب کند و حتی شاهد گرایش گسترده مغولان – بهویژه در ایران – به اسلام و تشیع بودیم. این نشان میدهد که قدرت فرهنگی تمدن میتواند بر قدرت نظامی غلبه کند.»
وی با اشاره به نقش زبان، هنر و رسانه بهعنوان ابزارهای تمدنی افزود: «اگر زبان یک تمدن قادر نباشد همراه با پیشرفت علمی و فرهنگی گسترش یابد، دستاوردهای جدید آن تمدن ترویج نمیشود و از اینجا نفوذ بیگانه آغاز میشود. زبان و بیان، چه در قالب زبان گفتاری، چه در قالب هنر و رسانه، در قلب فرآیند تمدنی قرار دارند.»
این استاد حوزه و دانشگاه سپس نسبت میان تمدن و آزادی را محور بحث خود قرار داد و اظهار داشت: «احیای تمدنها در گرو آزادی است. هرچه تنوع و تکثر فرهنگی، مذهبی و قومی در یک تمدن بیشتر باشد و همزمان سطح همبستگی درونی آن بالا باشد، میتوان گفت آن تمدن در حال قدرت گرفتن و گسترش است. تجربه تمدن عثمانی با همزیستی زبانهای عربی، فارسی و ترکی نمونهای از همین پویایی تمدنی است.»
او نتیجه گرفت: «تمدن، ذاتاً فرایندی و پویاست؛ و تمدنی که میخواهد نو شود، ناگزیر باید بر نوعی آزادی – بهویژه در ساحتهای فکری و فرهنگی – استوار باشد. تمدن مبتنی بر انسداد و حذف، در عمل به سمت انجماد حرکت میکند، نه شکوفایی.»
در بخش دیگری از سخنان خود، دکتر فتحی به بحث «اصالت فرد یا جامعه» پرداخت و با مرور دیدگاههایی مانند علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی، گفت: «پژوهشهای معاصر نشان میدهد که نقش فرد در تحولات تمدنی بسیار پررنگ است. تمدنها از پایین به بالا تغییر میکنند؛ یعنی سبک زندگی، انتخابها و رفتار انسانهاست که بهتدریج صورت تمدن را عوض میکند. از این جهت، تغییر تمدنها برای حاکمیتها عمدتاً ناخواسته و ناخودآگاه است، اما در سطح فردی، آگاهانه و رفتاری است.»
وی سپس به «ماهیت انسان» بهعنوان یکی از مبانی بحث آزادی در تمدن نوین اسلامی اشاره کرد و سه رویکرد را برشمرد: نگاه خوشبینانه به انسان (نظیر روسو)، نگاه بدبینانه (نظیر هابز) و نگاه سوم که در سنت دینی و آثار متفکرانی چون آیتالله جوادی آملی دیده میشود؛ نگاهی که انسان را نه فرشته محض میداند و نه گرگ محض، بلکه میدان نزاع دو گرایش متضاد در درون او.
فتحی در ادامه با نقل نمونههایی از مطالعات تاریخی و انسانشناختی، مانند کتاب «شاخه زرین» و برخی تحقیقات معاصر، تأکید کرد: «تجربه تاریخی بشر نشان میدهد که انسان بدون مهار و هدایت، میتواند به خشونت، منفعتطلبی حداکثری و بیثباتی اجتماعی دامن بزند. قانون و نظم اجتماعی، بیش از آنکه محصول اخلاق فردی صرف باشد، محصول مواجهه بشریت با خطرات ناشی از همین بیمهاری است.»
وی افزود: «وقتی این تصویر واقعبینانهتر از ماهیت انسان را بپذیریم، نقش دین در ساخت و هدایت تمدن برجسته میشود. به تعبیر برخی متفکران، از جمله دکتر سیدحسین نصر، بسیاری از تمدنهای بزرگ تاریخی یا برآمده از دیناند یا در نسبت تنگاتنگ با دین شکل گرفتهاند. در این چارچوب است که بحث از تمدن نوین اسلامی و آزادیهای مشروع، معنای دقیقتری پیدا میکند.»
دکتر فتحی در جمعبندی سخنان خود خاطرنشان کرد: «تمدن نوین اسلامی، اگر بخواهد در جهان معاصر حرفی برای گفتن داشته باشد، باید از یک سو بر ایده هدایتگر دینی، اخلاقی و فرهنگی استوار باشد و از سوی دیگر، آزادیهای مشروع را در درون خود به رسمیت بشناسد و تقویت کند. آزادی در این منظومه نه بیقید و شرط است و نه صرفاً ابزاری؛ بلکه شرط شکوفایی ظرفیتهای انسانی و شرط پویایی و بازتولید تمدنی است.»